loading...
ام بی مکس...
سخن مدیر وب
با سلام خدمت شما دوستان گرامی . ما در نظر داریم با رسیدگی و آپدیت روزانه این وب را به جایگاه اصلیش برسونیم . لطفا شما هم اگر کمی و کاستی در آن دیدید در نظرات اعلام کنید . همچنین برای بهره وری بهتر از مطالب وب در آن عضو شوید .
موفق باشید .

linox بازدید : 99 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (0)
طبقه محکوم
.
.
.
... ادامه ی مطلب ...

طبقه وسیع و گسترده بعدی که بیش از هشتاد درصد مردم را در بر میگرفت طبقه عامه مردم از بازرگان، پیشهور و صنعتگر تا بقال و قناد و آهنگر و سبزی فروش را در بر میگرفت.

استادان و هنرمندان دوره قاجار همچون اسلاف خود با خلق آثار بدیع نظر جهانیان را جلب میکردند اما به دلیل عدم وجود ذوق هنری و علاقه و اهمیت شاهان قاجار به هنردستی این صنایع پیشرفت چندانی نکرد و همچنین ورود اجناس اروپایی با قیمت نازل توان رقابت را از «صنعتکاران» ایران گرفت. اوضاع کارگران نیز در کارخانه به دلیل مشکلات عدیده از جمله همان واردات اجناس خارجی با قیمت نازل و تعطیلی کارخانهها رو به وخامت میگذاشت. مثلاً شهر اصفهان که زمانی بزرگترین مرکز صنعت بود بیشتر از شهرهای دیگر دچار فقر گردید و دولتمردان را به چاره جویی و تکاپو واداشت.

در تشکیلات روحانیون دوره قاجار، سرآمدان آنها در زهد و تقوی، الگو و مرجع مردم در امور دنیوی و اخروی بودند و گاهی برای دور شدن از دستگاه و دربار به عتبات مهاجرت میکردند

مردم عادی دیگر نیز در شهر به کارگری مشغول بودند و تقریباً همه کاری میکردند، در شهر به صورت عمله برای گل سازی یا حمل آجر و یا به صورت کارگر در باغها و مزارع فعالیت میکردند ساعت کار آنها از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب بود آنها معمولاً تنبلوار کار میکردند و میبایستی کسی ناظر کارشان باشد. آنها علاوه بر محدودیت در زندگی سیاسی و اجتماعی درگیر و گرفتار عقاید خرافی و جهل و ناآگاهی نیز بودند و درد سرهایی مثل حملات ترکمنان و اقوام مهاجم و شورشهای محلی در شهرها و خشونت ناشی از آن نیز گریبان مردم را میگرفت.[4]

کشاورزان بیشتر از هر قشری مجبور به پرداخت مالیات بودند. بازرگانان که تنها قشر مرفه در میان مردم بودند برای خود تشکیلات خاصی داشتند و در هر شهری دو سه نفر از بازرگانان معروف، سایر بازرگانان را سرپرستی میکردند که به طور غیر رسمی و بدون دخالت دولت انتخاب میشدند.

روسای آنها با دستگاه حکومتی ارتباط داشتند و اغلب کالاهای زیادی را از اروپا وارد میکردند آنها شال و قالی و قالیچه و خشکبار صادر و در مقابل اشیاء تجملی، بلور و چینی وارد میکردند تجار به علت رونق داد و ستد در کشور از طبقات ثروتمند محسوب میشدند حتی گاهی دولت از آنها قرض میگرفت.[5]
اوضاع اجتماعی دوره قاجار

زندگی در شهر

در شهرها گروه بندی بر حسب حرفه و پیشه بود مثل خیاط، قناد، حلبی ساز، آهنگر و... شرایط زندگی شهری دارای جهات مشترک بود یعنی رئیس خانواده به نسبت توانایی، خانه شخصی داشت و مشاغل هم موروثی بود. مثلاً آهنگر پسر خود را از سنین 7 یا 8 سالگی در دکان خویش به کار می­گماشت تا حرفه پدری را فراگیرد و بعد از رسیدن به بلوغ سعی میکرد دخترانی از همان طبقه و  هم صنف خود را به عقد ازدواج او در آورد.

هر صنف فقط اجناس مربوط به خود را میفروخت مثلاً عطار هیچ گاه لبنیات نمیفروخت و بقال از داد و ستد قند و شکر و ادویه که مربوط به صنف عطار بود خودداری میکرد. علاوه بر مشخص بودن شغل و حرفه، شیوه زندگی آرایش خانه و لباس اصناف و گروهها نیز متمایز از هم بود. مثلاً بازرگانان عمامه «شیر شکری با مندیل یا کلاه» بر سر میگذاشتند اما بقال و عطار عموماً کلاه بر سر میگذاشتند و لباس آنان غالباً «متقال مشکی» یا سرمهای بود و شال پهن به کمر میبستند و قبای کوتاه بدون چاک میپوشیدند.[6]

معتقدات مردم

1- معتقدات مردم بر اساس تقوی و پرهیزکاری و اجتناب از افعال حرام و رذیله بود که پایه و اساس تعلیم و تربیت عمومی بود و در پرورش و وجدان اخلاقی و حس تعاون و همکاری مردم بسیار موثر بود. قسمتی از این معتقدات بصورت شعائر مذهبی مثل روضه خوانی، تعزیه و تظاهرات حزن انگیز در ایام محرم جلوه مییافت.

2-  یک دسته از اعتقادات و باورهای خرافی و اوهام نیز، متاسفانه رنگ مذهب گرفته و در میان مردم به شدت رسوخ یافته بود و کسی را که با آن مخالفت میکرد مورد لعن و تکفیر قرار میگرفت. دعا نوشتن روی تخممرغ و آویختن طلسم به گردن اطفال از این گونه اعتقادات بود.[7]

پی نوشت:

[1]. شمیم، علی اصغر؛ ایران در دور، سلطنت قاجار، تهران، افکار، 75، صفحه 366.

[2] . تاجبجش، احمد؛ تاریخ تمدن و فرهنگ در دوره قاجار، شیراز، 77، انتشارات نوید شیراز، صفحه 423.

[3]. آدمیت، فریدون؛ امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 62، صفحه 435-430.

[4]. واتسن، گرنت؛ تاریخ ایران دوره قاجار، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، سخن، 40، صفحه 29 و 28.

[5]. اورسل، ارنست؛ سفرنامه اورسل، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، زوار، 1353، صفحه 245- 240.

[6] . تاجبخش، احمد؛ همان، صفحه 425.

[7] . شمیم، علی اصغر؛ همان، صفحه 373.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 320
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 102
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 174
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 197
  • بازدید ماه : 323
  • بازدید سال : 5,992
  • بازدید کلی : 38,742